ساز مخالف


آرام بگیر میان دو تلاطم

دوری و دل دادگی...

***

اینقَدَر ساز مخالف زد

که گذاشتمش پشت در دل

حالا برای خودش تنها مانده عقل

یک روز رسیده میشود و طعم حس های خوب را تجربه میکند

-------------------------------------------

پینوشت: همین عنوان را در کوچه های بغلی بخوانید

سراب

اینجا بیابانی است

با پای برهنه بهتر می توان

خُشکه خُشکه های گِلِ روی زمین تفیده اش را حس کرد

تیغ تیز آفتاب و بوته های خشکیده ی امید

زوزه ی باد هم واماندگی اَم را زمزمه می کند

و من اینجا

با لب تشنه ای از عشق ایستاده ام

با اینهمه دلتنگی

به سرابی هم قانع اَم

بهانه ی خوبی است برای چندین قدم دویدن

کفتارها هم به هیجان می آیند از این خیزش

شاید رکود این بیابان را باید اینگونه شکست

دنیای عجیبی دارد این بیایان

بیابانی به نام ذهن...



پینوشت: همین عنوان را در کوچه های بغلی بخوانید:

چه صبری دارد خدا ( سجاد رامشت ) وقتی دلم تنگ می شود (شاه نعمت الهی ) / بوی باران عطر خاک (باران سادات) / پرسه خیال (رضوان پری) /  میثاق ( زینب حیدری) / انتهای بیراهه (ف@طمه) /حرف های نزدیک ( مرمری) /  ترخون (مهدی زرین قلم) /  منتظر پرواز /پنجره ( محمد رضا)طنز تلخ، قهوه اسپرسو (ما، ریحانه) / مینی تاک (هانیه) / ذهن مرا دنبال کنید (محمد الف) / سین عین طا / جشن بارون(نسرین)  / روزهای من (یک بنده ی خدا) / رضــا دل(محمد) / پسر خاک (ساجد) / نامه ها (امید حق گویان) / ما که رفتیم(محمد) / :ساعت25 / به همین زودی (مهشید) / دری وری های یک کیبورد به دست / صور اسرافیل(زهرا) / خانوم مهندس می نویسد / به قلم آنها که به بهشت نمی روند ( سحر )مکتوب(علی) /امروزه / خدا - عشق - امید ( زهرا ) / مرد کاغذی (ابراهیم ) / زمزمه ی قاصدک های بی خبر(زری) / امید قلب ما روزی مثال نور می آید(مرصاد) //Always in All Ways /وبکده (فاطمه)/میدونم یکی هست که همیشه حواسش به منه (the scorpio)// رهگذر (ستاره) /دادارآباد (حیدری هائی)/این نیز نگاهی ست به افتادن یک سیب...(مداد سفید)/رندان( مانے) /متولد ماه تیر /دنیای کاسـپر /  نای نی paradise / نزدیکم(سین میم آ) / خاکسترکهایم ( زهرا) / shadow ژی / ملچ مولوچ های وروجک و خاله ریزه / زانوی عروج / پرواز شاعرانه (پروانه) / خطوط دلتنگی (هادی) / perspective )الهه)به سادگی سکوت (ستاره)  / نمیدونم چی بنویسم /هوالعشق/لمس تنهایی ماه (فاطمه) /بالکن (احسان) / چقدر پشت دلم خالیست (صحرا) / و پرسه هایی که تا ادامه می روند /سکوت شب /عبور از خود/ لباس شکر /من او (عطیه) / خانه دوست کجاست (مستاجرجدید) / دختری در دست احداث / تو به من نگاه کن و مرا اینگونه نبین / شهادت دروغ (ال ناز)


قصه ی این عکس / 4

قاطر برایم یاد آور روستاست

و پاکی هایش

یاد آور روزهای زیبایي كه مدت كوتاهي سپري كردم با رود و بیشه و زمين و مزرعه و خشت خام

و حتا خر سواری

اينجا در هياهوي دود، بنز که ببینند

زیباست برایشان و خلقت خدا تماشایی

اما به تو میخندند

به توی زیبا


پينوشت: همين عنوان را در كوچه هاي بغلي بخوانيد:

www.koocheha.mihanblog.com


پیشواز...


آیا اینبار پذیرفته ی درگاهت میشوم!

یا باز هم باید منتظر یک سال قمری دیگر باشم

لحظه شماری میکنم برای شب های قدرت، که هیچگاه قدرشان را ندانستم...

من آرامم و بر آنچه رقم میزنی شاکر...

و تو برایم زیباتر از هر زمانی


پینوشت:

این عنوان را دز کوچه های بغلی بخوانید...

چه صبری دارد خدا ( سجاد رامشت ) وقتی دلم تنگ می شود (شاه نعمت الهی ) / بوی باران عطر خاک (باران سادات) / پرسه خیال (رضوان پری) /  میثاق ( زینب حیدری) / انتهای بیراهه (ف@طمه) /حرف های نزدیک ( مرمری) /  ترخون (مهدی زرین قلم) /  منتظر پرواز /پنجره ( محمد رضا)طنز تلخ، قهوه اسپرسو (ما، ریحانه) / مینی تاک (هانیه) / ذهن مرا دنبال کنید (محمد الف) / سین عین طا / جشن بارون(نسرین)  / روزهای من (یک بنده ی خدا) / رضــا دل(محمد) / پسر خاک (ساجد) / نامه ها (امید حق گویان) / ما که رفتیم(محمد) / *.:ساعت25 / به همین زودی (مهشید) / دری وری های یک کیبورد به دست / صور اسرافیل(زهرا) / خانوم مهندس می نویسد / به قلم آنها که به بهشت نمی روند ( سحر )مکتوب(علی) /امروزه / خدا - عشق - امید ( زهرا ) // مرد کاغذی (ابراهیم ) / زمزمه ی قاصدک های بی خبر(زری) / امید قلب ما روزی مثال نور می آید(مرصاد) //Always in All Ways /وبکده (فاطمه)/میدونم یکی هست که همیشه حواسش به منه (the scorpio)// رهگذر (ستاره) /دادارآباد (حیدری هائی)/این نیز نگاهی ست به افتادن یک سیب...(مداد سفید)/رندان( مانے) /متولد ماه تیر /دنیای کاسـپر /  نای نی paradise / نزدیکم(سین میم آ) / خاکسترکهایم ( زهرا) / shadow ژی / ملچ مولوچ های وروجک و خاله ریزه / زانوی عروج / پرواز شاعرانه (پروانه) / خطوط دلتنگی (هادی) / perspective )الهه) / به سادگی سکوت (ستاره)  / نمیدونم چی بنویسم /هوالعشق/لمس تنهایی ماه (فاطمه) /بالکن (احسان) / چقدر پشت دلم خالیست (صحرا) / و پرسه هایی که تا ادامه می روند /سکوت شب /عبور از خود/ لباس شکر


قصه ی این عکس /3

دست مادرش را میکشد به سمت مغازه، اشک چشمانش صورت سیاه از چرکیش را خطی می اندازد و خودش را به خاک میمالد والتماس میکند و میکشاند به سمت مغازه! مادر، در دلش غوغایی است، همیشه مراقب بود مسیر را گونه ای دیگر برود که چشم دختر بچه اش به مغازه های رنگی نخورد، آخر تازه برای دمپایی پلاستیکیه 300 تومنی از زن همسایه پیش پیش پول قرض گرفته بود و باید تا آخر شب لباسهاشان را جبران آن میشست که فردا نکند آقا صمد صاحبخانه بیدار شود و ببیند آب حیاط خانه ی مخروبه اش اندکی بیشتر از حد انتظار هدر(!!) رفته!

آن دفعه ی قبل که چشم پریچهره به لباس عروس دخترانه افتاده بود تا یک ماه خواب و خوراک نداشتند و هر شب خودش را در آن لباس عروس میدید و آخر شب هم با آن عروسک بی دست و پایی که حسن برادر بزرگترش از میان خشکه های آشغالی که میبرد بدهد به مش رمضان تا عوضش پول کرایه ی رفتن به زندان برای ملاقات پدرش را در بیاورد پیدا کرده بود، میرفت زندان تا که نکند پدر فکر کند بعد از آن تصادف لعنتی که هم ماشین را از دست داد هم دیه ی یک آدم ماند بیخ گردنش، فراموشش کرده اند. آخر پدر تا بود، نمیگذاشت هیچ کس غصه بخورد. همه ی اینها یک طرف، غصه ی حسن برای خواهرش یک طرف، میداند امشب باز پریچهره خواب عروسک های مغازه های به قول خودش از ما بهتران را میبیند! بیچاره پریچهره خبر ندارد عروسک های از ما بهتران نه کاموایی است نه درش آشغال پارچه کرده اند که شکل آدمیزاد بگیرد! عروسک هاشان هم بابا، مامان میگوید هم یک قری می اید که بچه بفهمند زندگی همین یه قر و دو قر است و بیخیال باقیه مردم حاشیه نشین شهر!


پینوشت: همینی عنوان را در کوچه های بغلی بخوانید

  چه صبری دارد خدا ( سجاد رامشت ) وقتی دلم تنگ می شود (شاه نعمت الهی ) / بوی باران عطر خاک (باران سادات) / پرسه خیال (رضوان پری) /  میثاق ( زینب حیدری) / انتهای بیراهه (ف@طمه) /حرف های نزدیک ( مرمری) /  ترخون (مهدی زرین قلم)پنجره ( محمد رضا)طنز تلخ، قهوه اسپرسو (ما، ریحانه) / مینی تاک (هانیه) / ذهن مرا دنبال کنید (محمد الف) / سین عین طا / جشن بارون(نسرین)  / روزهای من (یک بنده ی خدا) / رضــا دل(محمد) / پسر خاک (ساجد) / نامه ها (امید حق گویان) / ما که رفتیم(محمد) / ملکه نیمه شرقی / .:ساعت25 / به همین زودی (مهشید) / دری وری های یک کیبورد به دست / صور اسرافیل(زهرا) / خانوم مهندس می نویسد / به قلم آنها که به بهشت نمی روند ( سحر )مکتوب(علی) /امروزه / خدا - عشق - امید ( زهرا ) / دلواپسی هایم زیر باران ( یوسف )  / مرد کاغذی (ابراهیم ) / زمزمه ی قاصدک های بی خبر(زری) / امید قلب ما روزی مثال نور می آید(مرصاد) /با طعم توت فرنگی(توت فرنگی)/Always in All Ways /وبکده (فاطمه)/میدونم یکی هست که همیشه حواسش به منه (the scorpio)/فتوسنتز کرفس / رهگذر (ستاره) /دادارآباد (حیدری هائی)/پرسه در باران/حرف هایی از جنس نـیـــروانـا(نـیـــروانـا) /این نیز نگاهی ست به افتادن یک سیب...(مداد سفید)/رندان( مانے) /متولد ماه تیر /دنیای کاسـپر / paradise110 / نزدیکم(سین میم آ) / خاکسترکهایم ( زهرا) / shadow ژی / ملچ مولوچ های وروجک و خاله ریزه / زانوی عروج / پرواز شاعرانه (پروانه) / خطوط دلتنگی (هادی) / perspective )الهه)به سادگی سکوت (ستاره)  / نمیدونم چی بنویسم /هوالعشق/لمس تنهایی ماه (فاطمه) /بالکن (احسان) / چقدر پشت دلم خالیست (صحرا)



کمی  آهسته تر

حرفهای درگوشیمان را

کمی آهسته تر بگو

اینجا نامحرم دل بسیار است

کمی آهسته تر پلک ببند

کمتر مرا از دیدن برق چشمانت محروم کن

نگاهت آتشی است

نمیخواهم اسیر سرمای رخوت انگیز روزگار باشم

خورشید را میگویم کمی آهسته تر بیرون بیاید

آخر تازه رسیده ایم به اول عاشقی


همین عنوان را در کوچه های بغلی بخوانید:

  چه صبری دارد خدا ( سجاد رامشت ) وقتی دلم تنگ می شود (شاه نعمت الهی ) / بوی باران عطر خاک (باران سادات) / پرسه خیال (رضوان پری) /  میثاق ( زینب حیدری) / انتهای بیراهه (ف@طمه) /حرف های نزدیک ( مرمری) /  ترخون (مهدی زرین قلم)پنجره ( محمد رضا)طنز تلخ، قهوه اسپرسو (ما، ریحانه) / مینی تاک (هانیه) / ذهن مرا دنبال کنید (محمد الف) / سین عین طا / جشن بارون(نسرین)  / روزهای من (یک بنده ی خدا) / رضــا دل(محمد) / پسر خاک (ساجد) / نامه ها (امید حق گویان) / ما که رفتیم(محمد) / ملکه نیمه شرقی / .:ساعت25 / به همین زودی (مهشید) / دری وری های یک کیبورد به دست / صور اسرافیل(زهرا) / خانوم مهندس می نویسد / به قلم آنها که به بهشت نمی روند ( سحر )مکتوب(علی) /امروزه / خدا - عشق - امید ( زهرا ) / دلواپسی هایم زیر باران ( یوسف )  / مرد کاغذی (ابراهیم ) / زمزمه ی قاصدک های بی خبر(زری) / امید قلب ما روزی مثال نور می آید(مرصاد) /با طعم توت فرنگی(توت فرنگی)/Always in All Ways /وبکده (فاطمه)/میدونم یکی هست که همیشه حواسش به منه (the scorpio)/فتوسنتز کرفس / رهگذر (ستاره) /دادارآباد (حیدری هائی)/پرسه در باران/حرف هایی از جنس نـیـــروانـا(نـیـــروانـا) /این نیز نگاهی ست به افتادن یک سیب...(مداد سفید)/رندان( مانے) /متولد ماه تیر /دنیای کاسـپر / paradise110 / نزدیکم(سین میم آ) / خاکسترکهایم ( زهرا) / shadow ژی / ملچ مولوچ های وروجک و خاله ریزه / زانوی عروج / پرواز شاعرانه (پروانه) / خطوط دلتنگی (هادی) / perspective )الهه)به سادگی سکوت (ستاره)  / نمیدونم چی بنویسم /هوالعشق/لمس تنهایی ماه (فاطمه) /بالکن (احسان) / چقدر پشت دلم خالیست (صحرا)


يك سال ديگر بي تو

نفس هاي نود هم به شماره افتاده، چقدر حسرت از آنچه از دست رفته و اميد به آنچه كه مي آيد. يك سال ديگر بي تو گذشت. بيا كه ثابت كنم بي تو يعني هيچ، يعني غربت ماندگار پدر، يعني زجر مادر، يعني چشم انتظاري همسر،‌ يعني بابا آب را داد و نداد تلخ براي فرزندت، يعني "با اجازه ي پدر كه هست و نيست، بله!" ي دخترت بر سر سفره ي عقد، يعني اولين تير مشقي سربازي پسرت كه با لباس و سربند تو و با ياد توست. يك سال ديگر بي تو گذشت، بيا كه مزاري داشته باشيم تا هر پنجشنبه يك دل سير كنارت بگرييم و وقتي بي كس ترينيم،‌ يادمان باشد بعد از خدا مي شود با تو درد و دل كرد، ميشود كنار تو با آْرمان هاي تو زيست در اين روزگار دود، ارز، دلار، ماشين،‌ برهنگي، بي ديني و ذبح انسانيت. يك سال ديگر بي تو گذشت... اما هنوز نيامدي!


پینوشت1: همین عنوان را در کوچه های بغلی بخوانید.

  چه صبری دارد خدا (سجاد رامشت) / یادداشت های اتفاقیه (یوسف شیروانیان) / وقتی دلم تنگ می شود (مژده شاه نعمت الهی) / بوی باران عطر خاک (باران سادات) / پرسه خیال (رضوان پری) /  میثاق ( زینب حیدری) / انتهای بیراهه (ف@طمه) /حرف های نزدیک ( مرمری) /  ترخون (مهدی زرین قلم)منتظر پرواز / پنجره ( محمد رضا)طنز تلخ، قهوه اسپرسو (ما، ریحانه) / مینی تاک (هانیه) / ذهن مرا دنبال کنید (محمد الف) / سین عین طا / جشن بارون(نسرین)  / روزهای من (یک بنده ی خدا) / رضــا دل(محمد) / پسر خاک (ساجد) / نامه ها (امید حق گویان) / ما که رفتیم(محمد) / ملکه نیمه شرقی / .:ساعت25 / به همین زودی (مهشید) / دری وری های یک کیبورد به دست / صور اسرافیل(زهرا) / خانوم مهندس می نویسد / به قلم آنها که به بهشت نمی روند ( سحر ) / پرسش های علی ( علی) /امروزه / خدا - عشق - امید ( زهرا ) / دلواپسی هایم زیر باران ( یوسف )  / مرد کاغذی (ابراهیم ) / زمزمه ی قاصدک های بی خبر(زری) / امید قلب ما روزی مثال نور می آید(مرصاد) /با طعم توت فرنگی(توت فرنگی)/Always in All Ways /وبکده (فاطمه)/میدونم یکی هست که همیشه حواسش به منه (the scorpio)/فتوسنتز کرفس / رهگذر (ستاره) /دادارآباد (حیدری هائی)/پرسه در باران/حرف هایی از جنس نـیـــروانـا(نـیـــروانـا) /این نیز نگاهی ست به افتادن یک سیب...(مداد سفید)/رندان( مانے) /متولد ماه تیر /دنیای کاسـپر / paradise110 / نزدیکم(سین میم آ)

پينوشت2: همزادپنداري با فرزند يك مفقود الاثر

پينوشت3: اين روزها كه دانش آموزام به منطقه ي جنوب سفر كردند و از تلويزيون دوكوهه، شلمچه،‌كرخه و... رو نشون ميده، دلم حوالي بهشت زهراست...

پينوشت4: اكنون كه بال شهادت در زنجير است، بايد كه ياد شهادت در اهتزاز و عطر شهادت شامه‌نواز باشد تا مبادا كورسوي عشق به شهادت، در دلها خاموش شود. (از سيد شهيدان اهل قلم)

پينوشت5:

يک چفیه پر از بهار باور کردم

موسیقی انتظار باور کردم

من عاشقی تو را به روی مین ها

در لحظه انفجار باور کردم

وطنم ایران...

وطن ای هستی من...

زمزمه میکنم، بارها و بارها، بارها و بارها با حسرت ای 3 ساله، آخر تا قبل از 88 هر 22 باری که زندگیم با 22 بهمن رقم خورد حضور داشتم،حضوری که برای مقاصد شخصی،‌سیاسی و جناحی سوء استفاده نمیشد، مردم بودند و مردم، هدفشان هم پیوند با انقلاب، انقلابی که دوست داشتند به دست نا اهلان نرسد، که رسید، این شد که پدر میگوید: من خود به چشم خویشتن، دیدم که جانم میرود. جان! همین وطن،‌ه مین اسلامش، همین جمهوری اش... دلتنگت میشوم، دلتنگ امام ص و شهدا...


پینوشت1: همین عنوان را در کوچه های بغلی بخوانید.

  چه صبری دارد خدا (سجاد رامشت) / یادداشت های اتفاقیه (یوسف شیروانیان) / وقتی دلم تنگ می شود (مژده شاه نعمت الهی) / بوی باران عطر خاک (باران سادات) / پرسه خیال (رضوان پری) /  میثاق ( زینب حیدری) / انتهای بیراهه (ف@طمه) /حرف های نزدیک ( مرمری) /  ترخون (مهدی زرین قلم)منتظر پرواز / پنجره ( محمد رضا)طنز تلخ، قهوه اسپرسو (ما، ریحانه) / مینی تاک (هانیه) / ذهن مرا دنبال کنید (محمد الف) / سین عین طا / جشن بارون(نسرین)  / روزهای من (یک بنده ی خدا) / رضــا دل(محمد) / پسر خاک (ساجد) / نامه ها (امید حق گویان) / ما که رفتیم(محمد) / ملکه نیمه شرقی / .:ساعت25 / به همین زودی (مهشید) / دری وری های یک کیبورد به دست / صور اسرافیل(زهرا) / خانوم مهندس می نویسد / به قلم آنها که به بهشت نمی روند ( سحر ) / پرسش های علی ( علی) /امروزه / خدا - عشق - امید ( زهرا ) / دلواپسی هایم زیر باران ( یوسف )  / مرد کاغذی (ابراهیم ) / زمزمه ی قاصدک های بی خبر(زری) / امید قلب ما روزی مثال نور می آید(مرصاد) /با طعم توت فرنگی(توت فرنگی)/Always in All Ways /وبکده (فاطمه)/میدونم یکی هست که همیشه حواسش به منه (the scorpio)/فتوسنتز کرفس / رهگذر (ستاره) /دادارآباد (حیدری هائی)/پرسه در باران/حرف هایی از جنس نـیـــروانـا(نـیـــروانـا) /این نیز نگاهی ست به افتادن یک سیب...(مداد سفید)/رندان( مانے) /متولد ماه تیر /دنیای کاسـپر / paradise110 / نزدیکم(سین میم آ)

پینوشت2: امروز 22 بهمن جناب نا اهل انقلاب سخنرانی اش را در تریبون دفاع از انقلاب حول بررسی  خدمات!!!! 5، 6 سال اخیرش پرداخت. و صد البته حول "عدالت اجتماعی"، حاضرین در جایگاه هم آقای "رحیمی" بود... طنزی است در نوع خودش.

یک جمعه در میان

اوووووووووووووووووووووو... یک ماشین با سرعت از کنارم عبور کرد... افق را که می نگرم تا چندمتری زمین سیاه است و تنها قله ی کوه از برف پوشیده شده خودنمایی میکند. دلم لک میزند برای یک کوچه باغ ساده با خشت های گلی و درختهای آویزان شده از دیوارها که هی میان راه با صدای زینگ دوچرخه ی قدیمی کنار بروی. باز هم صدای ماشین بعدی که با آن یکی مسابقه ی حماقت گذاشته است به گوشم میرسد.

دلتنگ یک نفس عمیق از ته جان هستم که با دوستانی خوب میان آن کوچه پس کوچه های گلی کوچه های قدیمی، با هم حرف بزنیم، شعر بخوانیم، از دغدغه هایمان بگوییم و آخر سر هم پشت آن دیوار خشتی که درخت گیلاسش را سامان میدهیم به رودخانه ای برسیم به وسعت زیبایی دوستی.

میان اینهمه خیال آخر سر به جایی میرسیم که آنجا هم نامش دهکده است... اما از نوع مجازی... با دوستانی خوب در کوچه پس کوچه هایی از جنس کاغذ اینترنتی، با قراری یک جمعه در میان.

آهای کوچه ای ها! کی به درخت گیلاس و رودخانه ی خنک دوستیمان میرسیم!


پینوشت2: همین عنوان را در کوچه های بغلی بخوانید.

  چه صبری دارد خدا (سجاد رامشت) / یادداشت های اتفاقیه (یوسف شیروانیان) / وقتی دلم تنگ می شود (مژده شاه نعمت الهی) / بوی باران عطر خاک (باران سادات) / پرسه خیال (رضوان پری) /  میثاق ( زینب حیدری) / انتهای بیراهه (ف@طمه) /حرف های نزدیک ( مرمری) /  ترخون (مهدی زرین قلم)منتظر پرواز / پنجره ( محمد رضا)طنز تلخ، قهوه اسپرسو (ما، ریحانه) / مینی تاک (هانیه) / ذهن مرا دنبال کنید (محمد الف) / سین عین طا / جشن بارون(نسرین)  / روزهای من (یک بنده ی خدا) / رضــا دل(محمد) / پسر خاک (ساجد) / نامه ها (امید حق گویان) / ما که رفتیم(محمد) / ملکه نیمه شرقی / .:ساعت25 / به همین زودی (مهشید) / دری وری های یک کیبورد به دست / صور اسرافیل(زهرا) / خانوم مهندس می نویسد / به قلم آنها که به بهشت نمی روند ( سحر ) / پرسش های علی ( علی) /امروزه / خدا - عشق - امید ( زهرا ) / دلواپسی هایم زیر باران ( یوسف )  / مرد کاغذی (ابراهیم ) / زمزمه ی قاصدک های بی خبر(زری) / امید قلب ما روزی مثال نور می آید(مرصاد) /با طعم توت فرنگی(توت فرنگی)/Always in All Ways /وبکده (فاطمه)/میدونم یکی هست که همیشه حواسش به منه (the scorpio)/فتوسنتز کرفس / رهگذر (ستاره) /دادارآباد (حیدری هائی)/پرسه در باران/حرف هایی از جنس نـیـــروانـا(نـیـــروانـا) /این نیز نگاهی ست به افتادن یک سیب...(مداد سفید)/رندان( مانے) /متولد ماه تیر /دنیای کاسـپر / paradise110 / نزدیکم(سین میم آ)

پینوشت2: ما میخواهسم نظر برای هم کوچه ای ها و کوچه بغلی ها بذاریم. آمما. نمیشه. از دست بلاگفا

پینوشت3: عجیب این روزها آرامش دارم. شاید بخاطر سفر آخر هفته مان باشد... کار امام رئوف (ع) این است دیگر... هنوز نرسیده... باقی جمله ام نمی آید، خیلی دلی است.

یادم تو را فراموش

پاي خوبي خودم كه ميشود، يادم تو را فراموش؛

پاي بدي تو، يادم تو را فراموش؛

و آنجا كه دلي مي شكند، ميشود فراموشِ فراموش...

با شكسته هاي دلت چه كردم!



پينوشت: همين عنوان را در كوچه هاي بغلي بخوانيد:

چه صبری دارد خدا (سجاد رامشت) / یادداشت های اتفاقیه (یوسف شیروانیان) / وقتی دلم تنگ می شود (مژده شاه نعمت الهی) / بوی باران عطر خاک (باران سادات) / پرسه خیال (رضوان پری) /   انتهای بیراهه (ف@طمه) / حرف های نزدیک ( مرمری) ترخون (مهدی زرین قلم) / پنجره ( محمد رضا) / منتظر پرواز /  طنز تلخ، قهوه اسپرسو (ما، ریحانه) /  بی تو با تو بودن (سحر،طه) / مینی تاک (هانیه) / ذهن مرا دنبال کنید (محمد الف) / سین عین طا / جشن بارون (نسرین)  / روزهای من (یک بنده ی خدا) / روزگــــ شل.غم ـــــار (محمد) / پسر خاک (ساجد) / نامه ها (امید حق گویان) / ما که رفتیم (محمد) / ملکه نیمه شرقی / .:ساعت ۲۵:. / به همین زودی (مهشید) / دری وری های یک کیبورد به دست / صور اسرافیل (زهرا) / خانوم مهندس می نویسد / به قلم آنها که به بهشت نمی روند ( سحر ) / پرسش های علی ( علی) / زنبور ( علی ) / امروزه ( سیروس خلیلی ) / خدا - عشق - امید ( زهرا ) / دلواپسی هایم زیر باران ( یوسف ) / وب نوشت های یک دانشجو ( مرتضی طاهری ) / مرد کاغذی (ابراهیم ) / زمزمه ی قاصدک های بی خبر(زری) / امید قلب ما روزی مثال نور می آید(مرصاد) / با طعم توت فرنگی(توت فرنگی)/Always in All Ways /میدونم یکی هست که همیشه حواسش به منه (the scorpio)


روياهاي دخترانه

آمدم بنويسم رويا...، چشمانم پر از اشك شد، نوشتم: شادماني گمشده. (با تيتراژ برنامه كودك آنشرلي بخوانيد)



پينوشت1:

همين عنوان را در دخترانه هاي كوچه هاي بغلي بخوانيد:

وقتی دلم تنگ می شود) مژده شاه نعمت الهي)   بوی باران عطر خاک (باران سادات)   پرسه خیال (رضوان پری)   انتهای بیراهه) ف@طمه(  حرف های نزدیک ( mEmol )   منتظر پرواز   طنز تلخ، قهوه اسپرسو (ما، ریحانه)   بی تو با تو بودن (سحر،طه)    مینی تاک (هانیه)   جشن بارون) نسرین روزهای من      (يک بنده ی خدا)   ملکه نیمه شرقی   به همین زودی (مهشید)     .:ساعت ۲۵:.   (زهرا)صور اسرافیل    خانوم مهندس می نویسد   به قلم آنها که به بهشت نمی روند)سحر)   خدا - عشق - امید ( زهرا)    زمزمه ی قاصدک های بی خبر(زري)   امید قلب ما روزی مثال نور می آید(مرصاد)   


پينوشت2:

روز دختر مبارك، از طرف باباي شهيدت


اينجا امن است...

اينجا امن مي شود، در "قلب سليم"، ميان عشق بازي با حضور سبز تو...

و اينگونه مؤمنت مي توان گشت

چه رؤياي شيريني

افسوس...

من

در نقطه ي حضيض شك و ايمان، دل خوش آن روزي مي شوم كه مؤمنت گردم...


پينوشت 1. همين عنوان را در كوچه هاي بغلي بخوانيد

پينوشت2. ما به موقع نوشتيم پست را، اما انگار بلاگفا با ما سر ناسازگاري داشت و نشان نداد :(



 

شما كه غريبه نيستيد...

مادرم گفته آقا غريب است         ما هم اينجا غريبيم آقا

تا چشم كار ميكند زائر است و آب و جاروب خادمين حرمت،‌شما كه غريبه ي حريم خدايي نيستيد،‌ما غريبيم در اين ظلمتكده ي نفس! بزرگتر از دهانم حرف نميزنم،‌ ما اينجا غريبيه ايم از شما و آستانت، انقدر غربيه ايم كه خودمان را نميشناسيم، چه برسد به اماممان.

شما كه غريبه نيستيد، ديشب كه شب آرزوها بود هر چه ميگشتم ببينم خيرم چيست ديدم از خودم چه غافلم، ديدم از همه بيشتر با خودم غريبه ام. خجالت كشيدم... وقتي با خودم غريبه ام مرا چه با دعاي فرج! آقا هم غريبه اند برايمان، چه ادعاييست كه منتظرش هستيم!!!


همین عنوان را در کوچه های بغلی بخوانید:
چه صبری دارد خدا (سجاد رامشت) - وقتی دلم تنگ می شود (مژده شاه نعمت الهی) - یادداشت های اتفاقیه (یوسف شیروانیان)
- بوی باران عطر خاک (باران سادات) - پرسه خیال (رضوان پری) - میثاق ( زینب حیدری) - انتهای بیراهه (فاطمه) - حرف های نزدیک ( ممول)-پنجره ( محمد رضا)  - طنز تلخ، قهوه اسپرسو (ما، ریحانه)  بی تو با تو بودن ( سحر، طه ) - مینی تاک (هانیه)آرامش سفید (مریم) - منتظر پروازدیوانه ای که عاقل بود( محمد مهدی) - ذهن مرا دنبال کنید (محمد الف) - سین عین طا  - جشن بارون (نسرین ) - روزهای من ( یک بنده ی خدا ) - روزگــــ شل.غم ـــــار(محمد) - پسر خاک ( ساجد ) - نامه ها (امید حق گویان )  - ما که رفتیم (محمد ) - ملکه نیمه شرقی- .:ساعت 25:. مهدآبی (مهدی صادقی) - بوی باران یاد تو (میثم) - سردار- به همین زودی (مهشید) - بیاین پا برهنه باشیم (امیر امین الرعایی) - دری وری های یک کیبورد به دست - صور اسرافیل (زهرا)


مهر مادری-دومین ویژه نامه کوچه پس کوچه های کاغذی



ویژه نامه ی دوم کوچه پس کوچه ها بمناسبت میلاد بانوی آب و نور را در اینجا بخوانید.
همینجا از همه دوستانی که در تهیه ی این ویژه نامه کمک کردن بالاخص منتظر پرواز عزیز تشکر کنم.

زبان دراز بی زبان

اول ها فقط مهربانترین دوست می شناختمش، همین که بزرگتر شدم دیدم چه معانی پربار دیگری هم دارد. گاهی فلسفی ترین است و گاهی کم نوا ترین. از این ترین ها زیاد است. اما مهمتر از همه گاهی چماق است، می کوبد بر سر علم! گاهی هم میشود هدیه ی روز معلم! و خدا نکند هدیه دهندگانش شاهکارهای عالم باشند، و سرتاسر کتاب را پر کرده باشند از سوتی هایت، "برای سجده ناخن هایتان را روی دست نگذارید" بجای "برای سجده پیشانی هایتان را روی انگشت نگذارید" و می شوی سوژه!!



همین عنوان را در کوچه های بغلی بخوانید:
چه صبری دارد خدا (سجاد رامشت) - وقتی دلم تنگ می شود (مژده شاه نعمت الهی) - یادداشت های اتفاقیه (یوسف شیروانیان) - بوی باران عطر خاک (باران سادات) - پرسه خیال (رضوان پری) - انتهای بیراهه (ف@طمه)- حرف های نزدیک ( mEmol )- ترخون (مهدی زرین قلم)- پنجره ( محمد رضا) - - جنوبی ترین نقطه (ساحل نشین) - طنز تلخ، قهوه اسپرسو (ما، ریحانه)  بی تو با تو بودن ( سحر، طه ) - مینی تاک (هانیه) - روزهای یک من (فاطمه) - آرامش سفید (مریم) - دیوانه ای که عاقل بود( محمد مهدی) - ذهن مرا دنبال کنید (محمد الف) - سین عین طا  - جشن بارون (نسرین ) - روزهای من ( یک بنده ی خدا ) - روزگــــ شل.غم ـــــار(محمد) - پسر خاک ( ساجد ) - نامه ها (امید حق گویان )  - ما که رفتیم (محمد ) - ملکه نیمه شرقی- .:ساعت 25:. مهدآبی (مهدی صادقی) - بوی باران یاد تو (میثم) - سردار- به همین زودی (مهشید)


عید آن سال ها

به ياد عيد آن سال ها، پا به حياط كوچك مادربزرگ ميگذارم، به ياد صبح روز عيد كه با لباس نو منتظر پنجاه تومن عيدي اش بوديم كه يكي يكي بهمان بدهد و آن استخري كه چند نفري ما بچه ها در آن شنا ميكرديم و حالا ميبينم 1 متر در نيم متري بيشتر نيست!! عيد آن سال ها سيرين تر بود، چون كوچك تر بودم... انگار عيد ها را ساخته بودند براي پيچاندن درس و مدرسه... عيد آن سال ها زياتر بود انگار...



همین عنوان را در کوچه های بغلی بخوانید:
چه صبری دارد خدا (سجاد رامشت) - وقتی دلم تنگ می شود (مژده شاه نعمت الهی) - یادداشت های اتفاقیه (یوسف شیروانیان) - بوی باران عطر خاک (باران سادات) - پرسه خیال (رضوان پری) - میثاق ( زینب حیدری)-انتهای بیراهه (ف@طمه)-حرف های نزدیک ( mEmol )-ترخون (مهدی زرین قلم)- آنسوی مغاک بیگذر (هارپوکرات) - پنجره ( محمد رضا) - منتظر پرواز-جنوبی ترین نقطه (ساحل نشین) - من او (عطیه مسعودی) - طنز تلخ، قهوه اسپرسو (ما، ریحانه) - بی تو با تو بودن (سحر،طه) - هجوم سایه ها (یکی از بستگان خدا)-مینی تاک (هانیه) - روزهای یک من (فاطمه) - کوچه بغلی (رضا عارفانه) - آرامش سفید (مریم) - جامدادی (امید ، محمد مهدی) - cache(محمد اژدری) - سین عین طا
     جشن بارون (نسرین)

پينوشت:

1- من مسافرت هستم ها، همون خونه مادربزرگ

2- عيدتون مبارك

نوروز كاغذي

وي‍ژه نامه ي گروه "كوچه پس كوچه هاي كاغذي" با نام نوروز كاغذي...

دوست داشتيد از اينجا ديدن كنيد.

و دل نوشته ي بهاري من:

"بهار فصل رویش درختانی است که زمینگیر نشده اند"... هی با خودم تکرار میکردم... کوچیکتر که بودم، بهار رو سراسر رویش می دیدم، از لبخند شکوفه می گفتم، از جوانه های سبز، ماهی قرمز تنگ بلور، صدای خنده و شادی بچه ها، روشنایی اولین روز از سال، مادربزرگ و عیدی هایی که گوشه ی چارقدش قایم کرده بود... باز به سراغم اومد، "بهار فصل
رویش درختانی است که زمینگیر نشده اند"... می گفت: "گیاه آنچه را در تابستان در درون خود ذخیره کرده، در زمستان حفظ کرده است. پس در بهار توانسته آن را به منصه ظهور و بروز برساند، یعنی گیاهی که دارای محتواست (ثقلت موازینه) و انرژی خورشید را در درون خود دارد، سبز می شود. اگر توانسته باشیم آن امانت الهی را (نفخت فیه من روحی) در این ظلمتکده و ناکجاآباد با این مشکلات و سختی ها حفظ کنیم، به منصه ظهور می رسد و اگر نه (خفت موازینه) چیزی نداریم که به ظهور رسد". می خواست بهم بگه، بهار همیشه شادی آور نیست، اونموقع شادی آوره که داشته هامون شکوفا شده باشه. حالا که بزرگتر شدم، فهمیدم بهار فصل رویش و ریزشه... دعا کنیم بهار امسال رویش هامون بیشتر از ریزش هامون باشه.

هميشه پاي يك زن در ميان است

حوا (س) ! تو چه مظلومي !

عده اي زاده ي دنده ي چپ آدم (ع) ناميدندت، عده اي فريب دهنده ي او براي خوردن ميوه ي ممنوعه... بي آنكه بگويند، ‌تو اولين آرامش دهنده ي دنيايي، آنجا كه "ها" ي "اليها"* از جنس توست.

روزها گذشته، ‌نسل اندر نسل، مظلوميتت براي دخترانت هم ماند... و باز هم آن مُهر بر پيشاني مان كه " هميشه پاي يك زن در ميان است"... اما ميشود جور ديگري هم ديد...

كسي كه كار جهان لنگ ميشود بي او

فرشته نيست، پري نيست،‌حور نيست، زن است


همین عنوان را در کوچه های بغلی بخوانید:
چه صبری دارد خدا (سجاد رامشت) - وقتی دلم تنگ می شود (مژده شاه نعمت الهی) - یادداشت های اتفاقیه (یوسف شیروانیان) - بوی باران عطر خاک (باران سادات) - پرسه خیال (رضوان پری) - میثاق ( زینب حیدری)-انتهای بیراهه (ف@طمه)-حرف های نزدیک ( mEmol )-ترخون (مهدی زرین قلم)- آنسوی مغاک بیگذر (هارپوکرات) - پنجره ( محمد رضا) - منتظر پرواز-جنوبی ترین نقطه (ساحل نشین) - من او (عطیه مسعودی) - طنز تلخ، قهوه اسپرسو (ما، ریحانه) - بی تو با تو بودن (سحر،طه) - هجوم سایه ها (یکی از بستگان خدا)-مینی تاک (هانیه) - روزهای یک من (فاطمه) - کوچه بغلی (رضا عارفانه) - آرامش سفید (مریم) - جامدادی (امید ، محمد مهدی) - cache(محمد اژدری) - سین عین طا
     جشن بارون (نسرین)

پينوشت:

1- *: : وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُون(و از نشانه های قدرت اوست که برايتان از جنس خودتان همسرانی آفريد تا به ايشان آرامش يابيد ، و ميان شما دوستی و مهربانی نهاد در اين عبرتهايی است برای مردمی که تفکر می کنند(  سوره روم آيه 21

2- شعر از مژگان عباسلو

3- شرمنده كه نبودم... كمي گرفتارم... دعام كنيد.

شكر نعمت، نعمتت افزون كند

نوشته بود:

"بار الها چگونه‌ تو را شکر نگویم‌ که‌ از همه‌ مکاتب‌ عالم‌ مرا موحد ساختی‌ و از موحدین‌ مسلمانم‌ قرار دادی‌ و ازمسلمین‌، محبت‌ آل‌ علی‌ را در دلم‌ جای‌ دادی‌ و از همه‌ ازمنه‌ در زمان‌ حضرت‌ امام‌ خمینی‌، این‌ آیت‌ حق‌، مسیحادم‌عاشق‌، بزرگ‌ مرد تاریخ‌ و فرزند پاک‌ زهرا(س‌) قرارم‌ دادی‌." *

شكر نعمت، نعمتت افزون كند...

و افزون كرد...

و توفيق شهادت را هم بر او داد، در روزهاي عمليات مرصاد.

اين روزها زياد به يادت مي افتم... ميداني كه چرا!


همین عنوان را در کوچه های بغلی بخوانید:  


وقتي دلم تنگ مي شود    چه صبری دارد خدا   یادداشت های اتفاقیه     انتهای بیراهه    مسیر سپید  

پرسه خیال   بوی باران عطر خاک  حرفــــــ های نزدیکـــ    یادداشتهای غار   وب نوشت های یک دانشجو   

ترخون   پنجره    جنوبيترين نقطه  منتظر پرواز   من او   آنسوي مغاك بيگذر   هجوم سایه ها   بی تو با تو بودن

طنز تلخ، قهوه اسپرسو     مینی تاک    تبسم خدا  روزهای یک من      آرامش سفید (مریم)   جامدادی (امید)


پينوشت: 1. * فرازي از وصيت نامه شهيد غلامحسين تكلو.

2. پوزش از كوتاهي كلام... روزهاي طلايي كنكور در گذرند.

3. اگر دوست داريد در مورد تقلب و علل و عواملش بدونيد ميتونيد وبلاگ جديد برادرم (دبيرستاني) رو بخونيد

4. يه پيشنهاد ظريف كه نياز به حمايت داره، در وبلاگ  Antisemitism پيشنهاد شده كه با حمايت رسانه اي از آستان توليت امام رضا (ع) بخواهيم نماد ابليسك را در آنجا نصب نمايند. البته براي رمي جمرات اي كه ديگر در عربستان حذف شده!

رضای ایران... (ع)

مادرم گفته آقا غريب است

ما هم اينجا غريبيم آقا

انتهاي تمام جاده هاي نا اميديم ختم مي شود به جاده ي سبز طوس. آنجا كه مهمان صحن و سرايت مي شوم. چشم باز ميكنم، گويي خيالي است نوازش نسيم سحرگاهي صحن انقلابت و نور خيره كننده ي گنبد و پنجره فولاد و سقاخانه...

صداي مؤذن زاده بغض دلم را باز مي كند... تا ضريح چند قدم بيش نمانده، معطل اذن دخولش مانده ام. آنقدر روسياه و دل آشوبم كه... نا اميدِ نا اميد...

كبوتري پر مي كشد به اوج... و نگاهش... از روي كَرَم...

صداي نقاره هاي دلم بلند مي شود، اينجا دلي است كه شفا گرفته.

تا بوده ايم غرق كَرَم بوده ايم ما

چون از مجاوران حرم بوده ايم ما


همین عنوان را در کوچه های بغلی بخوانید:  

وقتي دلم تنگ مي شود    چه صبری دارد خدا   یادداشت های اتفاقیه     انتهای بیراهه    مسیر سپید  

پرسه خیال   بوی باران عطر خاک  حرفــــــ های نزدیکـــ    یادداشتهای غار   وب نوشت های یک دانشجو   

ترخون   پنجره     ساحل نشين  منتظر پرواز   من او   آنسوي مغاك بيگذر   هجوم سایه ها   بی تو با تو بودن

طنز تلخ، قهوه اسپرسو     مینی تاک    تبسم خدا  روزهای یک من

آمده ام که ماندگار شوم


اول نوشتم:

قالوا بلی...!؟

بر روی زمینم آوردی که راه آسمان را بیابم

آنقدر نمگ گیر زمین شدم که "خودم" را هم یادم رفت، چه رسد تو را...

آسمانی شدن از خاک بریدن میخواست

بی سبب نیست که فواره فروریختنی است

 

کنارش گذاشتم، اینبار نوشتم:

مبهوت نگاهشان شدم، قاب عکسهایی کهنه.

عمق نگاهشان خبر از بزرگی روحشان می داد که یادآور ایمان بود و جهاد. آن روزها که خون بود و خطر.

 می خواستیم چون آنها باشم.

 یاد صحبت سید شهید عزیز اُفتادم که می گفت: "ماندن، واماندگی است. سراغ مردانگی را اگر می گیرید، از مردان خون و خطر بگیرید. با انگشتانه ای از فهم و خبرهای حقیر، نمی شود اقیانوسی از تلاطم و تقوای راه را پیمانه کرد".

پس ماندنمان برای چیست؟

اندیشیدم که شاید حتی نمانده ایم.

به خود آمدم، "فأین تذهبون؟".

می خواستیم راه را گم نکنیم و پایمان را جای پایشان بگذاریم.

اما...

اما چشمانمان پاک نبودند تا رد پای خون را بیابند، چه برسد به دلهامان.

این شد که بیراهه رفتیم.

بی دردی و نامردی دچارمان شد.

راه گم کرده، برگشتیم.

یادمان رفت دنبال چه بودیم، این شد که ماندیم.

اما نه!...

 ... واماندیم.


   


همین عنوان را در کوچه های بغلی بخوانید:

وقتي دلم تنگ مي شود     چه صبری دارد خدا(سجادرامشت+یوسف شیروانیان)    انتهای بیراهه    مسیر سپید  

پرسه خیال    بوی باران عطر خاک   M@rM@r!i!i     یادداشتهای غار   وب نوشت های یک دانشجو     ترخون   پنجره 

ساحل نشين  منتظر پرواز   من او   آنسوي مغاك بيگذر   هجوم سایه ها   بی تو با تو بودن  طنز تلخ، قهوه اسپرسو

پینوشت 2: وقتی این متن رو نوشتم یاد این عکس ها افتادم که مربوطه به اواخر سال 1386 است. این دکور رو با چه علاقه ای چیدم و پوسترشو با چه مکافاتی طراحی کردیم...


عطر سیبی که می آید

 

فضای مسجد پر می­شد از صفا، پر می­شد از دلدادگی

صدایش معجزه می­کرد

حاج ماشاءالله را می­گویم

بعد از دعای کمیل رویش را می ­کرد به کربلا

هر جمعه شب

برای بند آخر مداحیش هم که شده می ­رفتم

می­ خواند و می­ گریاند

چه کربلاست کز آن بوی سیب می ­آید

هنوز ناله ­ی مردی غریب می ­آید

عادتم شده بود

حسرت! عادتم شده بود

حسرت عطر سیب

...

لحظه ای چشم هایم را نیمه، بستم

نور خیره کننده­اش لابه لای مژه هایم نورافشانی می­ کرد

می­ خواستم به آنچه می­ بینم مطمئن شوم

عطر سیب بود که می­ آمد

صدای حاج ماشاءالله در بین الحرمین توی گوشم می­ پیچید

نور خیره کننده... پرچم قرمز...

...

در تمام عرصه های تاریخ

این خاندان چه غریبند

هنوز ناله­ ی مردی غریب می­ آید

انتظار  و غربت تا کجا?!

تا آنجایی که صدای هل من ناصر حسین (ع) زمانه­ مان را بشنویم.


همین عنوان را در کوچه های بغلی بخوانید:

وقتي ذلم تنگ مي شود   چه صبری دارد خدا(سجادرامشت+یوسف شیروانیان)  | انتهای بیراههمسیر سپید  |

پرسه خیال  | بوی باران عطر خاکM@rM@r!i!i یادداشتهای غار| وب نوشت های یک دانشجو  ترخون  |

 پنجره  |  ساحل نشين |    منتظر پرواز     من او      آنسوي مغاك بيگذر


 

من / غدیر / علی (ع)

الحمدلله الذی علا فی توحده و دَنا فی تفرُده


اپیزود اول:

مست میشوی گرد خانه اش، هفت وادی از عشق، هفت منزل از معرفت، هفت دور طواف. "لبیک، اللهم لبیک..."، سجده فرو می آوری در مقابل آنهمه عظمت، سنگ بنای عظیمی است، مکعبی سیاه و صدای صوت قرآنی دلنشین در فضای مطاف؛ مسرور میشوی که حاج (حاجیه) شده ای! (به خیال خودت)

اما غدیر در راه است، معرفتش را داری؟ اگر اسماعیل نفست را ذبح کرده ای، امیدی هست به حشر پیدا کردن با سر غدیر، سر ولایت؛ اگر معرفتش را داشته باشی، میدانی اساس و بنیاد کعبه ی دلهای بیدار، امام است و طواف حول کعبه ای سنگی، بت پرستی جاهلانه ایست.

و غدیر در راه است، صدای صوت دلنشین می آید از هر کلامش، قرآن ناطق است که میخواند. پیمان میبندی بر این چشمه ی زلال بمانی... پیمان میبندی!!! اما... اما چطور میشود!... سقیفه از راه می رسد. تو می مانی و هزار وسوسه، تو میمانی میان غدیر و سقیفه، میان عشق و عافیت طلبی، میان حق و ناحق... و آخر (بجز اندکی) تو (شما) ماندی و ننگ سقیفه ... و علی (ع) ماند  چاه.


اپیزود دوم:

(14 قرن بعد)، در هوای سربی تهران قدم برمیداری میان هیاهو، میان دهشت انبوه تفکر، انبوه اندیشه و خیل عظیمی که دست بر دعا دارند در این میان، در جای جای این کره ی خاکی؛ برای آمدنت... و بسیارند آنهایی که می خوانندت از روی عافیت و نه از روی معرفت... قدم بر میداری میانشان، هر روزشان غدیر است و هر ثانیه شان سقیفه...

ما منتظر تو نیستیم آقا جان                تنها همه انتظار داریم از تو

و سال هاست منتظر غدیر نشینان....


اپیزود سوم:

(نمیدانم کدام طلوع شمس) می آیی میان درب و حجرالاسود... صدایت عالم گیر میشود که "یا اهل العالم، انا امام المنتظر(عج)"...، طلوع میکنی بر دلهای آنهایی که بر چشمه ی غدیر ماندند و اگر با غدیر ماندیم، با توییم و اگر ننگ سقیفه بر پیشانیمان باشد "خسرالدنیا و الآخره" می شویم.


همین عنوان را در کوچه های بغلی بخوانید:


چه صبری دارد خدا(سجادرامشت+یوسف شیروانیان)  | انتهای بیراههمسیر سپید پرسه خیال  |

بوی باران عطر خاکM@rM@r!i!i یادداشتهای غار| وب نوشت های یک دانشجو  ترخون  |

 پنجره  |  ساحل نشين |    منتظر پرواز

توبه ام دروغ نیست!

تابوتِ زندگانیِ خود را به گور کرد

آنجا که خاطراتِ خودش را مرور کرد

میزانِ سختِ سنجشِ این بار، این گناه

تنها نهایتی ز پلیدی عبور کرد

چشمش به آب دیده و آهی بلند شد

خود را ز منجلاب تباهی چو دور کرد

اول وضو گرفت و دو رکعت به نام عشق

در ربنای رکعت دوم ظهور کرد

امیدوار پرتوِ لطفِ خدایی اش

با "توبه ای نصوح"، دلش را صبور کرد

شعر از زینب(خودم)...

 

اینبار را ببخش!

بار دیگری نیست

قول میدهم...

در سجده توبه کردم و پایان گرفت کار

تا گفتم السلام علیکم، شروع شد

شعر از فاضل نظری...


همین عنوان را در کوچه های بغلی بخوانید:

چه صبری دارد خدا(سجادرامشت+یوسف شیروانیان) وقتی دلم تنگ میشود | انتهای بیراهه
فرشتگی کن  مسیر سپید پرسه خیال  |  بوی باران عطر خاک
M@rM@r!i!i|
 یادداشتهای غار| وب نوشت های یک دانشجو  
ترخون  |  آنسوی مغاک بیگذر   |  پنجره


پینوشت: شهادت امام محمدباقر (ع) تسلیت باد.



جنگ نرم

ثانیه به ثانیه تو گوشم میپیچه، لحظه به لحظه، انتظار و انتظار...

دعاگران همه البته مجرب است دعاهاشان

ولی حقیر یقین دارم، که انتظار همان جنگ است

انتظار... جنگ... جهاد... با خودم فکر میکردم: کدوم ! کجاست عرصه؟!!

نوزاد بودم که جنگ (دفاع مقدس) تموم شد، نوجوان شدم و عاشق جنگ (دفاع مقدس) شدم، عاشق مردان جهاد. شیرین بود شنیدن خاطرات اون روزها، دوست داشتم مث اونها باشم، افسوس میخوردم که اونچنین عرصه ای رو از دست دادم و نتونستم با جون و دل حسش کنم.

بزرگتر که شدم، با واژه ی جنگ نرم آشنا شدم. باور داشتم (و دارم) وجود خارجی داره، باور داشتم (و دارم) هست. این جنگ هم مث اون هشت سال "دفاع" بود. دفاع امروز دفاع رزمی نبود، دفاع فرهنگی بود و اعتقادی، دفاع علمی و هنری و سیاسی...

اما... اما چشم باز کردم و دیدم این کلمه هم...

وسیله ی توجیه کم کاری بعضی ها،  ابزار خراب کردن بعضی های دیگه که مانعشون بودن، توجیه و توجیه و توجیه... و همه ی این توجیه ها عرصه رو سخت و سخت تر میکرد و نفوذ رو بیشتر. باورم شد که این عرصه حتی سخت تر از اون هشت سال...

"پدر جنگ (دفاع) تموم نشده" اولین جمله ای بود که به ذهن میرسید.

حتی تا اون حد رسید که...

سر به سر بادیه بازار هیاهو شده است

سنگ گور شهدا، سنگ ترازو شده است

و افسوس و صد افسوس...


درد بی درمان

به دستان مادرش بوسه زد، اشک در چشمانش حلقه زده  بود. بندهای پوتینش را محکمتر گره داد. بوی گل مریم می آمد از لای قرآنی که رد شد، صدای شرّه ی آب بود پشت سرش. برای آخرین بار خیره شد به پنجره ی اتاق بالایی، کسی را ندید، وقتی پیچ آخر کوچه ی انتظار را رد کرد، عروس یک روزه ی معصومش پرده را آهسته کنار زد، به او قول داده بود که نگذارد عشق زمینی اش مانع وصال آسمانی اش شود... آهسته زمزمه میگرد... والله خیر حافظا و هو ارحم الراحمین... هق هق گریه و چشم خیره به راه.

گفته بود می رود. پر بود از درد، بی درد زندگی کردن آزارش می داد. در این سالها برای تمام لژنشینهای سوم ریاضی، بالای محل چلچراغ نصب کرده بود. آرزو داشت چلچراغ بعدی در انتهای کوچه ی انتظار...

گفته بود می رود، اما چه زود رفت، مادرش تصور میکرد با نوعروسش دردش را فراموش میکند. اما دردش از جنس زمینی نبود، خیلی وقت بود که بریده بود، روحش اینجایی نبود، فقط جسمش مانده بود میان این دنیای خاکستری. معجزه ی عشق بود پریدنش، دردی بود که درمان نداشت این درد عشق.

هنوز ردپاهایش... از اتاق بالایی می شد دید، نور خیره کننده ی آخرین چلچراغ محل، در انتهای پیچ آخرین کوچه ی انتظار.