برگی از صحیفه امام (س)1
صحيفه امام، ج19، ص: 11
ما كه مىخواهيم كه سپاه و ارتش جنداللَّه باشند و دسته بندى نداشته باشند و جهات سياسى را كنار بگذارند، براى اينكه اگر جهات سياسى و مناقشات سياسى در سپاه رفت و در ارتش رفت، بايد فاتحه اين سپاه و ارتش را ما بخوانيم.
صحيفه امام، ج19، ص: 12
براى سپاهيها جايز نيست كه وارد بشوند به دسته بندى، و آن طرفدار آن يكى، آن يكى طرفدار آن يكى. به شما چه ربط دارد كه در مجلس چه مىگذرد؟ در امر انتخابات باز هم به من اطلاع دادند كه بين سپاهيها هم باز صحبت هست. خوب! انتخابات در محل خودش دارد مىشود، جريانى دارد، به سپاه چه كار دارد كه آنها هم اختلاف پيدا كنند؟ براى سپاه جايز نيست اين. براى ارتش جايز نيست اين. سپاهى را از آن تعهدى كه دارد، از آن مطلبى كه به عهده اوست باز مىدارد و همينطور ارتش را
صحيفه امام، ج18، ص: 243
مردم اگر از من گِله دارند، از اسلام سرد نشوند. من خلاف كردهام، به اسلام چه. مردم اگر اسلام را، استقلال و آزادى را، نبودن تحت اسارت شرق و غرب رامى خواهند،همه در انتخابات شركت كنند و در صحنه حاضر باشند. اگر يك ظالم خلاف كرد، اسلام كه نكرده است. پس بايد كارى كنيم كه ظلم نباشد و ظالم از بين برود. اگر ديديم در اين دوره خلاف شده و به افرادى ظلم شده بايد تلاشمان را بيشتر كنيم تا خلاف و ظلم را از بين ببريم نه اينكه كنار رويم و از صحنه خارج شويم. زيرا اگر از صحنه خارج شويم ظلم بيشترمى شود. پس بايد اجتماعمان را بيشتر كنيم و بيشتر در صحنه حاضر باشيم. خداوند به شما قدرت و سعادت عنايت فرمايد ..
صحيفه امام، ج8، ص: 279
حالايى كه قدرتمند هستند و قوى هستند و آزاد هستند، از اين قدرت و قوه و آزادى سوء استفاده كنند، به برادرهاى خودشان خداى نخواسته تعدى كنند، به منازل مردم تعدى خداى نخواسته بكنند، آن وقت نه اينكه يك آدم عادى اين كار را كرده است- آن آدم عادى هم مجرم است- لكن يك جمعيتى كه به اسم پاسدارهاى جمهورى اسلامى هستند و ملبس به لباس پاسداران جمهورى اسلامى هستند، اگر خداى نخواسته از پاسدارهاى جنود اسلامى، پاسدارهاى جمهورى اسلامى، يك اشتباه و خطايى حاصل بشود، اين فرق دارد تا اينكه از يك آدم عادى حاصل بشود. براى اينكه اينها خودشان را معرفى مىكنند كه ما جنود اسلام هستيم، ما پاسدار اسلام هستيم؛ و همه توقع از پاسدارهاى اسلام دارند كه روى خط اسلام مشى كنند، كارهايشان كارهاى اسلامى باشد ..
صحيفه امام، ج8، ص: 422
اسلام يك همچو آزادى نمىدهد به كسى. حالا كه ما از زير بار ظلم رژيم سابق بيرون آمديم، خودمان ظلم بكنيم؟! خوب ... ما فرقمان با آنها چه هست؟ شما همه لباس پاسدارى داريد، آقايان لباس روحانيت دارند، مسئوليت زياد است براى آنها. امروز روزى است كه مسئوليت براى همه ما، براى همه طبقات، براى همه مسلمانها مسئوليت امروز زياد است در ايران. رژيم سابق نيست كه گردن من و شما نگذارند بگويند ظالمها دارند اين كارها را مىكنند. رژيم اسلامى است. اگر از دولت اسلامى خلاف صادر بشود، اسلام را لكه دار مىكند. اگر از روحانى در اين زمان يك خلاف صادر بشود، مكتب را متزلزل مىكند. اگر از پاسدارهاى ما خداى نخواسته يك خلافى صادر بشود، همان كارهايى كه در رژيم سابق مى شد حالا با اين اسم بشود، مكتب ما متزلزل مىشود. اگر كميتههاى ما خلافى بكنند [و همينطور] اگر دادگاههاى ما [مكتب ضربه مىبيند] اين دادگاهها، دادگاههاى طاغوتى كه نيست، دادگاههاى اسلامى است؛ از دادگاههاى اسلامى توقع اين دارند كه احكام اسلام جارى بشود، و همين طور از همه ما. اين مسئله جزء مصيبتهايى است كه من الآن برايش ناراحتم و شما هم ناراحت بايد باشيد. و علاجش به اين است كه هر يك ما به وظيفهاى كه خدا براى او معين كرده عمل كنند؛ روحانيون عمل كنند به وظايفى كه اسلام برايشان تعيين كرده ..
صحيفه امام، ج8، ص: 273
و لهذا امروز يك مسئله خطرناكى مطرح است. ما آن وقت اگر شكست خورده بوديم از طاغوت، هيچ ابايى نداشتيم؛ خوب ما شكست خورديم؛ حضرت امير- سلام اللَّه عليه- هم از معاويه شكست خورد. آن ابايى نبود؛ خوب ما يك مطلبى را مىگفتيم، مطلب حقى داشتيم مىگفتيم، نتوانستيم پيش ببريم؛ آنها غلبه كردند بر ما. اما امروز مسئله آن نيست. امروز يك صفحه ديگرى در كار است. و آن اين است كه مسلمين، ملت ما، شكست داد طاغوت را، و رأى داد به جمهورى اسلامى، و شد مملكت مملكت اسلامى؛ اگر امروز ما يك خطاهايى بكنيم كه دشمنهاى ما در خارج دامن به آن بزنند، در داخل دامن به آن بزنند، و منعكس كنند در خارج و داخل به اينكه اسلام هم مثل ساير مكتبها بلكه پايينتر از او، اين شكست شكستى است كه جبران ناپذير است. شكست حضرت امير از معاويه هيچ اهميتى نداشت؛ براى اينكه شكست مسلك نبود؛ شكست شخص بود. اما اگر ما الآن مدعى هستيم كه اسلامى است رژيم ما، ولى وقتى برويم سراغ بازار ببينيم بازار همان بازار سابق است، ربا همان رباى سابق است، چپاولگرى همان چپاولگرى سابق است، اجحاف و گرانفروشى فوق العاده همان است كه سابق بود؛ برويم توى ادارات هم ببينيم همان اشخاص و همان وضع و همان نابسامانى آنجا هم هست؛ برويم در مثلًا دانشگاه ببينيم آنجا هم مسائل همان مسائل است؛ هر جا برويم همان مسائل باشد، اين موجب اين مىشود كه انعكاس پيدا بكند كه رژيم فاسدى رفت، يك رژيم فاسدى جايش نشست. كارى ما نكرديم جز اينكه يك رژيم فاسدى را از بين برديم كه آن رژيم فاسد كارهايش پاى اسلام حساب نمىشد. اين خطر نبود كه اگر چنانچه محمدرضا يك ظلمى بكند، يا سازمان امنيت مردم را چه بكند، اين به اسلام مربوط است. هيچ. جدا بود. حساب اسلام جدا، حساب آنها هم جدا بود. اين خطر آن روز هيچ نبود بلكه هر چه آنها ظلم مىكردند اسلام تقويت بيشتر مىشد
-----
ادامه دارد
پینوشت: ما را رها کنید در این رنج بی حساب/ با قلب پاره پاره و با سینه ای کباب...
من از قالو بلی تشویش دیرم