چقدر مثل من است...
شبيه باد هميشه غريب و بي وطن است
چقدر خسته و تنها، چقدر مثل من است
کتاب قصه پر از شرح بي وفايي اوست
اگرچه او همه ي عمر فکر ما شدن است
چه فرق مي کند عذرا و ليلي و شيرين؟
که او حکايت يک روح در هزار تَن است
قرار نيست معماي ساده اي باشد
کمي شبيه شما و کمي شبيه من است
کسي که کار جهان لنگ مي زند بي اوفرشته نيست،
پري نيست،
حور نيست؛
زن است!
شعر از مژگان عباسلو
پينوشت: نيستم. در اين دنيا نيستم.
+ نوشته شده در ۱۳۹۰/۰۸/۲۹ ساعت 22:48 توسط زینب حیدری
|
من از قالو بلی تشویش دیرم